جایگاه سازی برند
این نکته تصادفی نیست که بسیاری از بزرگترین نامهای تجاری، در عین حال جزو بزرگترین نوآوران دنیای تجارت هستند. یک برند با ابداع یک دسته جدید کالا یا ایجاد تغییرات اساسی در کالای قدیم فقط به یک ماشین تولید پول بدل نمیشود، بلکه بر کل جامعه تاثیر میگذارد و پایه زندگی روزمره را تغییر میدهد. البته موفقیت و نوآوری در برند کار هرکسی نیست. انسانها در ذات خود موجودات محافظه کاری هستند و آن چیزی را دوست دارند که میشناسند. وقتی یک چیز کاملاً جدید از راه میرسد، واکنش مردم توام با نگرانی خواهد بود. از دیدگاه روانشناسان، تغییر نشانگر گذشت زمان و بدین جهت برای ما یادآور فانی بودن انسان است.
به گفته روانشناس دانشگاه هاروارد، دکتر جورج ای میلر، ذهن انسان معمولی در آن واحد نمیتواند به بیش از هفت واحد بپردازد و به همین دلیل است که هفت، عدد آشنایی برای فهرستهایی است که باید به خاطر سپرده شوند، مثل شماره تلفنهای هفت رقمی، عجایب هفتگانه جهان و …
بسیاری از شرکتها دچار این اشتباه میشوند که حتی یک تصویر ذهنی به خودی خود یک هدف است و فکر میکنند اگر آن را وارد ذهن مردم کنند، بیدرنگ میزان فروش و تقاضای مردم برای محصول آنها بالا خواهد رفت. ما به عنوان یک ملت، عاشق مفهوم ارتباطات شدهایم، وزارت پست، تلگراف و تلفن را به وزارت ارتباطات تغییر نام میدهیم، اما هنوز هم از صدمهای که به جامعه ارتباط زدهمان وارد میکنند، مطلع نیستیم.
فعالیتهای تبلیغاتی برند ، منجر به کاهش کشش قیمتها میشود
سرمایهگذاری یک سازمان در فعالیتهای تبلیغاتی و برقراری ارتباط با مشتریان، با هدف بهبود برند خود در ذهن مصرفکننده میتواند موجب کاهش حساسیت مصرفکنندهگان نسبت به تغییرات قیمت کالاها و خدمات شود. یک مطالعه در زمینه فعالیتهای تبلیغاتی تحت برند Lur Pack (تولید کننده کره در انگلستان) این نظریه را مورد تایید قرار داد. این شرکت با استفاده از یک مدل اقتصادسنجی توانست تاثیر تغییرات قیمت بر حجم فروش (به عبارت دیگر کشش قیمتها) خود را به طور تخمینی مورد سنجش قرار دهد. برخی از ردههای محصولات از کشش قیمت بالاتری برخوردارند. واکنش مشتریان به تغییرات در قیمت محصولات، تا حد زیادی به نوع کالا یا خدمات بستگی داشته و این نکته از قرنها پیش ثابت شده است. در قرنهای گذشته بازرگانان کهنهکار مانند فینیقیها، زیرکی و هوشیاری خاصی در مورد قیمت کالاهای تجاری خود داشتند.
آنها به خوبی میدانستند که تقاضا برای برخی از کالاها (نظیر قلع انگلیسی)، با افزایش قیمت چندان تغییر نمیکرد، در عوض تقاضای خریداران برای کالاهای لوکس و گرانقیمت نظیر ابریشم چینی یا ادویه هندی، نسبت به تغییر قیمتها بسیار حساس بود. به بیان دیگر، قلع یک محصول کم کشش بوده و ابریشم و ادویه از کشش قیمتی بالایی برخوردار بودند و در زمره کالاهای پرکشش به شمار میآمدند.