نکات مهم در برندینگ داخلی

تحلیل نتایج نکته ها
نکته اول:((بین برندسازی داخلی با تشخیص برند رابطه دارد. ))
رابطه مستقیم و معناداری بین برندسازی داخلی با تشخیص برند وجود دارد و این بدان معناست که هر چه فرایند برند سازی داخلی بالاتر و قوی تر باشد تشخیص برند نیز در سطح بالاتری قرار می گیرد و بهبود می یابد که این شرایط منطبق با نتایجحاصل از تحقیق ملک اخلاقی و همکارانش(۱۳۸۲) می باشد.
نکته دوم : (( بین برندسازی داخلی با تعهد به برند رابطه وجود دارد. ))
رابطه مستقیم و معناداری بین برندسازی داخلی با تعهد به برند وجود دارد و این بدان معناست که هر چه فرایند برند سازی داخلی بالاتر و قوی تر باشد تعهد به برند نیز در سطح بالاتری قرار می گیرد که این شرایط منطبق با نتایج حاصل از تحقیق ملک اخلاقی و همکارانش(۱۳۸۲) و آلن ویلسون( ۲۰۱۰) می باشد.
نکته سوم : ((بین برندسازی داخلی و وفاداری به برند رابطه وجود دارد.))
رابطه مستقیم و معناداری بین برندسازی داخلی و وفاداری به برند وجود دارد و این بدان معناست که هر چه فرایند برند سازی داخلی بالاتر و قوی تر باشد وفاداری مشتریان به برند نیز بیشتر می شود که این شرایط منطبق با نتایج حاصل از نم و همکاران( ۲۰۰۱) می باشد.
نکته چهارم : ((بین تشخیص برند با عملکرد برند رابطه معناداری وجود دارد. ))
رابطه مستقیم و معناداری بین تشخیص برند با عملکرد برند وجود دارد و این بدان معناست که هر چه تشخیص برند بالاتر و بیشتر باشد عملکرد برند نیز در سطح بالاتری قرار می گیرد و بهبود می یابد که این شرایط منطبق با نتایج حاصل از تحقیقپارسا (۱۳۸۹) می باشد.
نکته پنجم : ((بین تعهد به برند و وفاداری به برند رابطه معناداری وجود دارد.))
رابطه مستقیم و معناداری بین بین تعهد به برند و وفاداری به برند وجود دارد و این بدان معناست که هر چه تعهد به برند بالاتر و قوی تر باشد وفاداری به برند نیز در سطح بالاتری قرار می گیرد و بهبود می یابد که این شرایط منطبق با نتایج حاصل از تحقیق نم و همکارانش ( ۲۰۱۱) و آلن ویلسون و همکارانش( ۲۰۱۰) می باشد.
نکته ششم : ((بین وفاداری به برند و عملکرد برند رابطه معناداری وجود دارد.))
رابطه مستقیم و معناداری بین وفاداری به برند و عملکرد برند وجود دارد و این بدان معناست که هر چه وفاداری به برند بالاتر و قوی تر باشد عملکرد برند نیز در سطح بالاتری قرار می گیرد و بهبود می یابد که این شرایط منطبق با نتایج حاصل از تحقیق نم و همکارانش ( ۲۰۱۱) و آلن ویلسون و همکارانش( ۲۰۱۰)می باشد