مذاکره مهم ترین و رایج ترین وسیله برقراری ارتباط بین انسان هاست. انسان موجودی است اجتماعی. لازمه زندگی اجتماعی داشتن ارتباط و زیستن با دیگران است. علت نیاز به ارتباط و زیستن با دیگران این است که تمام نیازهای انسان، اعم از مادی و معنوی، خارج از وجود وی، برای بقای نسل، ادامه حیات، امنیت، تامین معاش، آسایش زندگی، رفاه اقتصادی، افزایش آگاهی، رفاه اجتماعی، بالا بردن سطح زندگی و برخورداری از دستاوردهای ناشی از کار، تخصص و پیشرفت های علمی و تکنولوژی دیگران به وسیله اشخاص دیگر تامین و برطرف می شود.
این نوع زندگی از کوچک ترین واحد زندگی اجتماعی یعنی خانواده شروع می شود و به جامعه جهانی ختم می شود. درست است که انسان در واحد اجتماعی کوچکی به نام خانواده به دنیا می آید ولی در همان بدو تولد، با توجه به گستردگی ارتباطات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و صنعتی، در واقع در یک جامعه جهانی چشم به دنیا می گشاید ودر چنین جامعه ای باید زندگی کند.
اولین تجربه انسان برای “مذاکره” در خانواده شروع می شود و برای تامین خواسته های خود که ناشی از نیازهای محدودی می باشد به گفتگو ودر حقیقت اغلب اوقات به “مذاکره” ساده و ابتدایی با اعضای بزرگتر خانواده خود می پردازد و این امر به تدریج ادامه و گسترش می یابد تا این که در بالاترین و پیشرفته ترین ودر عین حال مشکل ترین وجه آن وارد “مذاکرات بین المللی” با دیگران می شود.
آشنایی و نهایتاً سلطه به فنون مذاکره انسان ها را به این توان و سلاح مجهز می کند که در جریان ارتباطات با دیگران، از پایین ترین سطح یعنی زندگی خانوادگی تا بالاترین حد یعنی زندگی جهانی با طرف های مذاکره به نحوی مذاکره کنند که توافق حاصل از مذاکرات معقول، منطقی، منصفانه، قابل دوام و سریع ودر عین حال در بردارنده منافع مشروع و حقه طرفین یا طرف های مذاکره اعم از داخلی یا خارجی یا بین المللی باشد و این توافق ها به نحو صحیح، روشن، درست و با زبان تخصصی در قالب متون حقوقی اعم از قرارداد، موافقت نامه یا سایر اشکال آن که در بالا گفته شد، تدوین گردد.
آشنایی و نهایتاً سلطه به فنون مذاکره انسان ها را به این توان و سلاح مجهز می کند که در جریان ارتباطات با دیگران، از پایین ترین سطح یعنی زندگی خانوادگی تا بالاترین حد یعنی زندگی جهانی موفق و پیروز باشند.