اجزای برند مؤثر در دنیای امروز
هر برند مؤثر باید از سه جزء اصلی تشکیل شود:
- استراتژی: هر برند مؤثر باید همانند هر فعالیت انسانی که هدفمند و هدفدار است، از استراتژیها و اهداف معینی برخوردار باشد. اهدافی اثربخش و مؤثر هستند که راهنمایی برای انتخاب رسانه، طراحی پیام برند، بودجهبندی و ارزیابی برندسازی باشند.
- خلاقیت: خلاقیت ایدهای درخشان است که سبب جلب توجه مخاطبین و تسخیر ذهن آنها گردد. مفهوم تفکر خلاق بایستی در کل فعالیتهای برندسازی وجود داشته باشد. تنظیم و تعیین استراتژیهای برند نیازمند حل خلاقانه مسأله است. تلاشهایی که در زمینه پژوهشهای برندسازی انجام میگیرد، باید خلاقانه باشد و به نتایج عالی منجر شوند. بهسبب اینکه افراد در طی روز در معرض پیامها و رسانههای برندسازی بسیاری قرار میگیرند و برندی مؤثر واقع خواهد شد که بتواند در این جنگ پیامهای برندسازی، توجه مخاطب را بهخود جلب کند.
- اجزای برند: برند مؤثر برندی است که علاوه بر اینکه از اهداف و استراتژیها و خلاقیت خوبی بهره میبرد، بهخوبی نیز اجرا شود. برندسازی مؤثر از تکنیکها و روشهای علمی و تجربی برای مراحل مختلف برند از سنجش تصویر شرکت در ذهن مشتری تا طراحی پیام و انتخاب رسانه بهره میگیرد.
تاکتیک و تکنیک برندسازی در هزاره سوم
تاکتیک برندسازی[۱] و تکنیک برندسازی[۲] چیست؟
به گفته برخی صاحبنظران، برندسازی عبارت است از «اعمال طرح یا لوگو یا اعلان نام خاص بهمنظور کسب آراء یا تمایلات مطلوب مشتریان». اما دانیل استاریچ[۳] در این زمینه معتقد است: «برندسازی و تبلیغات اثری است که بهوسیله یک شخص یا یک مؤسسه معین انتشار مییابد و هدف آن نفوذ در عقاید و افکار مردم است». برای رسیدن به این هدف باید تکنیکهای و تاکتیکهایی تعریفشده و اثربخش داشته باشیم. برندسازی بهطور خلاصه بهمعنی ایجاد و رساندن نام و نشان است. میتوان شیوهها و فوت و فنهای ارائه این نام و نشان را تکنیکهای برندسازی تعریف کرد و راههایی که بتوان نام و نشان را پیش برده و ادامه حیات آنرا تضمین و اثربخشی خود را همچنان حفظ نماید را تاکتیک برندسازی تعریف کرد. درواقع میتوان برندسازی را تاکتیکها و تکنیکها نفوذ نام و نشان در عقاید و افکار مردم نیز تعریف کرد. در تعریف دیگر، برندسازی بهعنوان تکنیک یا تاکتیکهای بههم پیوسته برای بهکار بردن و جهت دادن نیروهای اجتماعی و فردی از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید و احساسهای آنها، جهت رسیدن به یک هدف مشخص است که این هدف ممکن است سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی باشد.[۴] بههمین صورت میتوان برندسازی را تاکتیکها و تکنیکهایی برای ارائه آمـوزهها، ایـدهها، دلایل، شواهـد یا ادعاها از طریق رسانههای ارتباطی، برای تقویت هدف یا مبارزه با ضد هدف. نکتهای که در اینجا بیان آن ضروری است اینکه هنگامیکه بحث تکنیک برندسازی میشود، تکنیک هر علمی به دو بخش درونی و بیرونی یا ظاهری و باطنی تقسیم میشود. در این کتاب بیشتر هدف ما تکنیکهای درونی و باطنی برندسازی است که نقش بسیار مهمی در برندسازی دارد. برای نمونه منظور از تکنیک برندسازی، تکنیکهای هنری که برای ارائه برندسازی استفاده میشود، نیست. چون ممکن است برندسازی بهوسیله ابزارهای دیگری نیز ارائه شود. در ادامه بهطور اجمال به تعریف تکنیک و تاکتیک برندسازی اشاره میشود.
در مقابل واژه تاکتیک[۵] در فرهنگهای لغت، معانی زیر آمده است: تدابیر جنگی، جنگ دانی، روش جنگیدن در میدان جنگ، رزمآرایی، کاردانی، مهارت در فنون جنگی، فنون و … با توجه به این معانی میتوان تاکتیک برندسازی را مجموعه فنون و شیوههای جنگ و رزم در میدان برندسازی بین شرکتها و مؤسسهها برای پیشبرد هدفهای خویش دانست. اما تاکتیک برندسازی فقط منحصر به شیوههای جنگ برندسازی نمیشود، بلکه هر راهکار خلاقانه برندسازی که بتوان شیوههای موفقیت و پیروزی در برندسازی را تضمین کرد و راهکاری یافت تا اهداف مؤسسه یا فرد یا شرکت پیش رود، را نیز میتوان بهعنوان تاکتیکهای برندسازی محسوب کرد. درواقع جنگ برندسازی را میتوان همان رقابت نام و نشان در بازاریابی دانست که هر مؤسسه و سازمان و شرکتی تلاش میکند تا با برندسازی مؤثر به سودآوری برسد، این رقابت، یک رقابت برای بهدست آورن سهم بازار بیشتر و جذب مشتریان بیشتر و حفظ وفاداری مشتریان گذشته و ایجاد حس اطمینان و اعتماد به آنها است. در این رقابت برندسازی و بازاریابی علاوه بر اینکه باید اصول بازاریابی و مشتریمداری رعایت شود، متخصصان و مدیران باید بتوانند با تاکتیک خاصی نیز حرکت کنند، زیرا در صورت نداشتن تاکتیک بهزودی سهم بازار[۶] آنها کاهش یا سودآوری آنها مقطعی خواهد بود. درواقع در این رقابت مانند بازی شطرنج کسانی برنده هستند که علاوه بر دانستن اصول و مبانی بازاریابی و برندسازی بتوانند با تاکتیکهای خاصی نیز حرکت کنند. در ذیل برخی از واژههای مرتبط با تاکتیک در دنیای برندسازی بازخوانی میشود.
نتیجه:
بهطور کلی، مجموعه وسایل، ابزار و مضمونهایى که براى تحقق یک طرح استراتژیکى یا جلوگیرى از انجام نقشههاى حریف، بهکار گرفته مىشود، تاکتیک نام دارد. مانورها، ترکیبها، قربانیها، حملههای دوگانه، کیش و ماتها و حملههای برخاستى و غیره، عناصر و ابزار تاکتیک هستند[۷] اما تکنیک، فوت و فنها و شیوههای جزئی و درونی نقشههای اجرای امور است و بیشتر اجراییتر است. تاکتیک و استراتژی بیشتر جنبه فکری، بیرونی، مدیریتی و برنامهای دارند. علاوه بر این تکنیک بیشتر در تخصص مجریان برندسازی است، در صورتیکه تاکتیکها بیشتر وظیفه و تخصص استراتژیستها و مدیران عالی است. در تعریف کلاسیک استراتژی بیشتر به ریشههای نظامی این واژه اشاره میشود. از این منظر استراتژی، هنر فائق شدن و غلبه بر دشمن و شیوههای صفآرایی نیروهای ارتش برای تحقق این هدف است[۸]. ولی تاکتیک وسایل و ابزار و مضمونهای تحقق این اهداف استراتژیکی است.
استراتژیهای برندسازی نیز یک دانش فطری خلاقانه میتواند باشد که براساس این باور قرار دارد که سازمانها ناگزیرند بهطور دائم بر رویدادهای داخلی و خارجی و روند برندسازی سازمان نظارت کنند و در زمانهای مناسب و برحسب ضرورت تصمیمات برندسازی خود را با تغییرات وفق دهند.
هدف استراتژیهای برندسازی این است که برای سازمانها این امکان را به وجود آورد که بتوانند در دورههای بلند مدت به شیوهای موفقیتآمیز خود را با شرایط در حال تغییر وفق دهند. مدیران استراتژیست برندسازی به ضرورت باید افراد خلاق با بصیرت باشند که بتوانند هر لحظه این تغییرات را درک و عکس العمل خاصی را نشان دهند. علاوه بر این ارائه و اجرای تاکتیکهای تبلیغاتی از وظایف مدیران استراتژیست است.[۹]
[۱] .Branding Tactic
[۲] .Branding Technic or Advertising Technique
[۳] . Daniel J. Starich
[۴]. محمدیان، محمود و خویه، علی، (۱۳۸۵) سبکهای تبلیغاتی
[۵] .Tactic
[۶]. market share
[۷] . راه استادى شطرنج نوشته دکتر ماکس ایوه، ترجمه عوضعلى بهروزى و سیدمحمد کاظم مرتضوى، انتشارات فرزین.
[۸]. نکته کلیدی این تعریف محیط تهاجمی اتخاذ این شیوههاست یعنی در محیطی که دشمن وجود نداشته باشد. اصولاً غلبه بر دشمن و نبرد با شیوههای استراتژیک بیمعنی میشود. شاید بتوان این چارچوب را به محیط اقتصاد نیز تعمیم داد و استراتــژی را شیوههایی برای عرصههای رقابتی دانست و در محیطهای اقتصادی فاقد رقابت و حمایت شده آنرا ناکارآمد تلقی کرد. در محیط اقتصادی بسیاری از نمونههایی که در این تحقیق بررسی شدهاند عنصر رقابت با آن شدت و حساسیت که اتخاذ استراتژیهای هوشمندانه را ضروری کرده باشد در حال گذار به عرصههای رقابتی هستند و هنوز به انحاء مختلف از چترهای حمایتی برخوردارند.
[۹]. دکتر احمد روستا و علی خویه (۱۳۸۸)، مدیریت استراتژیک تبلیغات.