مالیاتدهندگان خواستار آن هستند که بیشترین منافع را از پول خود به دست آورده و شاهد سیاستهای نابجا و هزینههای سنگین بوروکراسی نباشند. بدونشک، وجود عقلانیت در خرج درآمدهای مالیاتی باعث حرکت به سمت پایداری و حفاظت از منابع طبیعی در دسترس خواهد شد. اکنون برخی از نهادهای دولتی را در جهان میتوان مشاهده کرد که منافع دوچندانی از منابع مالیاتی یکسان نصیب شهروندان خود میکنند. آنها نهتنها در اثربخشی هزینههای خود دقت میکنند، بلکه هنگام سرمایهگذاری روی جامعه هم به اثرات فعالیتهای خود بر محیط پیرامون توجه میکنند. در ادامه نمونههایی موفق از عملکرد نهادهای دولتی در غرب آمریکا را مطالعه میکنید:
حفاظت از انرژی. مسوولان سازمان عدالت کیفری ایالت اورگان به دنبال راهی بودند تا بودجه مورد نیاز خود را افزایش ندهند و هزینههای خود را کاهش دهند. پاسخ این مساله در بازدهی انرژی بود. بسیاری از زندانها، دیگهای بخار بزرگی داشتند که برای شستوشو، حمام کردن و گاه گرمایش از آنها استفاده میشد. این دیگها آب لولهکشی شهری را با دمای ۱۰ تا ۱۵ درجه سانتیگراد دریافت میکردند و آن را تا حدود ۱۱۰ یا ۱۲۰ درجه میرساندند. در اورگان، یکی از زندانها پی برد که استفاده از آبگرمکنهای خورشیدی بسیار به صرفه هستند. کافی بود که پیش از ورود آب به دیگ بخار، آن را از آبگرمکنهای خورشیدی بگذرانند. دمای آب خروجی از این آبگرمکنها در تابستان به بیش از ۵۰ درجه هم میرسید و باعث ۱۰ تا ۲۰ درصد صرفهجویی در مصرف گاز میشد. اکنون نهتنها قرار است این راه صرفهجویی در انرژی در سایر زندانها هم رواج یابد، بلکه بسیاری از سازمانهای دولتی آمریکا هم آن را بهکار خواهند گرفت.
مزیت منابع ضایعاتی. سازمان عدالت کیفری اورگان همچنین به دنبال آن بود تا وجهه خود را در جامعه محلی بهبود بخشد. در این میان یک نفر متوجه شد که اتوبوس انتقال زندانیان به زندان شهر پندلتون، آلاینده است و در مسیر برگشت هم، خالی است. در همین زمان کشاورزان حوالی پندلتون با مازاد تولید مواجه بودند و نیروی کار کافی هم نداشتند. با همکاری نهادهای دولتی قرار شد از زندانیان برای بستهبندی و جمعآوری مازاد تولیدات مزارع استفاده شود. این محصولات با اتوبوسهای خالی به شهر انتقال داده شده و در اختیار موسسات خیریه شهر قرار میگرفت، در ازای آن هم از میزان مالیات پرداختی کشاورزان کاسته میشد. به این صورت، وجهه زندان به شدت بهبود یافت، زندانیان به کاری مشغول شدند که به آن افتخار میکردند، کشاورزان از کسر مالیات نفع بردند و گرسنگان هم سیر شدند. کاهش ضایعات، هدفی است که در بسیاری از سازمانهای دولتی و غیردولتی میتوان آن را مشاهده کرد. هر منبعی که ارزشافزودهای برای شما یا جامعه ندارد، بدون شک یا میتواند نقشی بر عهده بگیرد یا آنکه حذف شود.
حذف کاغذبازیها. رویههای طولانی اداری و کاغذبازیها معمولا منجر به صرف هزینههای بیشتر و تاخیر در زمان انجام کار میشوند. طرح و برنامههای اقتصادی از یک سازمان و اداره به سازمان دیگر میرود و هر کدام از آنها هم میتوانند پیشرفت کار را متوقف کنند. پیمانکاران از این موضوع متنفرند. به همین دلیل، زمانی که وزارت حملونقل ایالت اورگان قصد بازسازی پلها را داشت، تمام نهادهای سیاستگذار مرتبط (ایالتی و فدرال) را دور هم جمع کرد تا شرایط و جزئیات کار را مشخص کنند (زمانی که آنها پیشنیازهای برندگان مناقصه را تعیین میکردند، «پایداری» هم بهعنوان یکی از شاخصها تعیین شد). به این صورت، زمانی که یک پیمانکار طرح پیشنهادی خود را ارائه میکرد، میتوانست مطمئن شود که این طرح در یک مرحله و به صورت یکپارچه مورد بررسی قرار میگیرد. نتیجه همکاری سازمانها آن شد که این پروژه با ۱۰۰ روز زمان کمتر و یک صرفهجویی هزینهای بیش از یک میلیون دلاری انجام شد.
اقدامات ساختمانی سبز. براساس اعلام شورای پژوهش ملی (آمریکا) بین ۶۰ تا ۸۵ درصد از هزینه یک ساختمان، مربوط به فعالیتهای آن است. به این صورت، هزینههای ساختمانی ابتدایی حداکثر ۱۰ درصد از هزینههای کل ساختمان را به خود اختصاص میدهند. با توجه به آنکه تعداد ساکنان بسیاری از ساختمانها بیش از حد استاندارد است، اندکی سرمایهگذاری روی اقدامات «سبز» میتواند در بلندمدت، هزینههای بسیاری را کاهش دهد. وزارت اقتصاد ایالت کالیفرنیا، با کمک ۲ موسسه پژوهشی بزرگ آمریکا اقدام به مطالعه اطلاعات ۱۰ ساختمان سبز کشور خود کرد. آنها به این نتیجه رسیدند که با دریافت گواهینامه طراحی مبتنی بر صرفهجویی در انرژی و حفاظت از محیط زیست (LEED)، میزان صرفهجویی مالی در هر مترمربع بین ۵۴۰ تا ۷۵۰ دلار خواهد بود (حدود ۱۰ برابر هزینه ساختمانی). این صرفهجویی هزینهای تنها از حفظ منابع انرژی و آب ناشی نمیشود بلکه بهرهوری و هزینههای مرتبط با سلامت نیروی انسانی هم در آن لحاظ شده است.
همگامی قوانین شهری و کشوری. بسیاری از طرحها و برنامههای پایداری بهدلیل ناهماهنگی بین نهادهای مختلف قانونگذاری اتفاق میافتد. این موضوع در تلاقی وظایف و اختیارات مسوولان دولتی و شهری به بیشترین حد میرسند. اگر قرار است یک جامعه به سمت پایداری حرکت کرده و سیاستهای موفقی در این زمینه در پیش بگیرد، نیاز است که دولت و شهرداریها همگام با هم برای رسیدن به هدف تعیینشده تلاش کنند و در مواردی هم که در آنها تلاقی اختیارات روی میدهد، تصمیمگیریها به صورت مشارکتی انجام شود. مشکلی که در اینجا وجود دارد آن است که بر خلاف ماهیت یکپارچگی سیستمها، معمولا دولت و مسوولان شهری، تصمیمات جداگانه و حتی متناقض با هم میگیرند.