طبق تحقیقات به عمل آمده، با رقابتی شدن کسب و کارها، اهمیت ارتباط مؤثر با مشتریان نیز بیشتر می شود . در این فضا از بین شیوه های مختلف ارتباط با مشتری نظیر تبلیغات، روابط عمومی، فروش شخصی، پیشبرد فروش و بازاریابی مستقیم، شیوه های ارتباط دو طرفه نظیر فروش شخصی و بازاریابی مستقیم مؤثرتر خواهند بود و علت آن هم تعامل دو طرفه ای است که بین بنگاه اقتصادی و مشتریان صورت می گیرد . در این ارتباط، علاوه بر اینکه بنگاه اقتصادی در شناساندن خویش به مشتری تلاش می کند تا بتواند تقاضای او را به سمت بنگاه سوق دهد، فرصتی فراهم می شود تا صدای مشتری را نیز بشنود که نتایج آن برای رقبا و گسترش کسب وکار حائز اهمیت است به طوری که بنگاه می تواند مشتری را بشناسد و نیاز او را بداند در راستای کسب رضایت مشتری با نگرش برد دو جانبه حرکت کند. آگاهی از اصول و فنون مذاکره یکی از نیازهای مهم افرادی است که در جایگاههای مختلف یک تیم فروش قرار دارند . با این وجود، ویزیتور، کارشناس فروش، سرپرست فروش و مدیر فروش هر یک در شرایطی قرار میگیرند که اصول و قواعدی که برای مذاکره یاد گرفتهاند، دیگر پاسخگوی آن موقعیت خاص نیست زیرا اوضاع بازار و رفتار مشتری در مواقعی به گونهای رقم میخورد که حتی با تجربهترین نیروهای فروش نیز توانایی پیشبینی آن را ندارند. دنیای خردهفروشی، وسیع و مملو از کالاها و خدمات مختلف و متنوع است. سبک و سیاق فروشندگی در یک فروشگاه با سایر انواع فروشندگی شباهتها و تفاوتهایی دارد. در یک فروشگاه ، فروشنده با گروهی متنوع از مردم مصرفکننده سروکار دارد، نه با یک یا چند مأمور و کارشناس خرید که غالباً از اصول و روشهای خاص و مشابهی پیروی میکنند . پس فروشندهی فروشگاهی باید منعطفتر بوده و آمادهی رویارویی با طیف وسیعی از مشتریها با رفتارها، سلایق، نیازها و انتظارات گوناگون باشد . در بازاریابی و فروش بر قراری ارتباط با مشتری و متقاعد ساختن وی برای خرید به شیوه ای هرچه تاثیر گذارتر از اهداف اصلی است . برای این منظور باید شناخت کاملی از مشتری داشت . باید از یک مشتری ایده آل تعریف مشخصی داشت . باید از خود پرسید : چرا مشتری باید محصول ما را برای خرید انتخاب کند.
