در سال ۱۹۵۴ لوئیس مفهوم توسعه اقتصادی را همراه با تراکم نامحدود نیروی کار وارد ادبیات اقتصادی نمود. اما اصطلاح سرمایه انسانی به علت جنبه های منفی آن ( که به عنوان عامل تولیدی همانند ماشینآلات و ابزاری تولیدی مورد استفاده قرار میگرفت) تا زمان سیسیل پینگو(۱۹۵۶) که برای اولین بار به ارائه آن پرداخت مورد مطالعه چندانی قرار نگرفت .بعد از آن استفاده از اصطلاح سرمایه انسانی در پژوهشهای جدید نئوکلاسیکها در پژوهش های مینسر(j.Mincer)مشاهده شد. وی در مقالهای در مجله اقتصاد سیاسی در سال ۱۹۵۸ به بررسی سرمایهگذاری در سرمایه انسانی و توزیع درآمدهای شخصی پرداخت سپس شولتز (Schulz) به توسعه این موضوع کمک شایانی نمود. اما باید سرمایه انسانی را مدیون تلاشهایگری بیکر (Gery Becker) دانست او در سال ۱۹۶۳ با انتشار کتابی به همین نام سرمایه انسانی را وارد ادبیات اقتصادی نمود که کتاب او مرجع استاندارد بسیاری از پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه است.
شاید پژوهش، ارزیابی و کنترل منابع انسانی در مقایسه با منابع دیگر سازمان دشوار تر باشد چرا که کمیابترین و پیچیدهترین منابع در اقتصاد دانش محور امروزی همان منابع انسانی هستند. اغلب مدیران استراتژی های خود را بر روی عوامل ملموس و مشهود سازمان مانند تکنولوژی و استفاده از منابع فیزیکی و مالی متمرکز می کنند که این امر با توجه به ویژگیهای امروزی اقتصاد جهانی و ظهور پدیدههایی همچون جهانی شدن و رشد روزافزون تکنولوژی و استفاده از فناوریهای نوین در ارائه محصولات جدید و متنوع نمیتواند به تنهایی سبب ایجاد مزیت رقابتی برای سازمانها شود. بنابراین سازمان ها برای دستیابی به مزیت رقابتی و رشد بقای خود به عواملی دیگری مانند سرمایه انسانی و فکری تمرکز میکنند. اهمیت این موضوع را می توان از آن جهت دانست که مک کنزی در سال۱۹۹۰ با انتشار کتاب جنگ برای استعدادها این نکته را بیان میکند که مدیران عالی سازمانها تاکید فزایندهای بر روی نیازهای سازمانشان به جذب موثر، ایجاد انگیزه ، توسعه و حفظ استعدادها دارند. با توجه به مطالب گفته شده امروز سرمایه انسانی بیش از هر منبع ملموس دیگری برای سازمان ها اهمیت یافته است که ما در این مقاله سعی میکنیم مفهوم سرمایه انسانی ، اهمیت آن و هم چنین انواع طبقه بندیهای ارائه شده از دیدگاه صاحبنظران را بیان نماییم ودر ادامه به معرفی ابزارهایی که برای سنجش سرمایه انسانی استفاده میشود بپردازیم.
مفاهیم و تعاریف سرمایه انسانی
از دیدگاه حسابداری مالی سرمایهها به دو دسته ملموس (مشهود) و غیرملموس(نامشهود) طبقه بندی میشوند. داراییهای و سرمایههای ملموس شامل تمامی امکانات فیزیکی مانند زمین ، ساختمانها وتجهیزات تولیدی میباشد، تعریف سرمایه از نگاه صاحب نظران مدیریتی به سرمایه متفاوت میباشد همان طور که آدام اسمیت تمامی ذخایر ثابت، تواناییهایی مفید و تمام ساکنان آن کشور را به عنوان سرمایه نام می برد. جاستین اسلی(Slay) چهار نوع از سرمایههای ثابت را به شرح زیر طبقه بندی نمود.
۱- وسایل و تجهیزات مفید که ابزار تجارت هستند.
۲- ساختمان به عنوان وسیلهای برای کسب درآمد
۳- بهبود و توسعه زمین
۴- به دست آوردن تواناییهای مفید از تمامی کارکنان
همان طور که اشاره شد امروزه بر بهرهگیری و استفاده از ظرفیتهای بالقوه سازمانها از سرمایههای ناملموس تاکید میشود اما شناخت سرمایههای ناملموس برای سازمانها امری مبهم میباشد. برای شناخت سرمایه های ناملموس لسلی وذرلی (wetherly) در سال ۲۰۰۳ آنها را در چهار سطح تعریف نمود که شامل سطوح فردی ، اجتماعی، جامعه و ساختار میباشد در جدول شمار ۱ سطوح سرمایههای ناملموس مشاهده میشود.
جدول شماره ۱ (Wether 2003)
ساختار جامعه مشتری فردی
مالکیت معنوی فرهنگ سازمانی روابط مشتری دانش مفهومی
مثبت اختراعات زیرساختها برند تحصیلات
حقوق کپی رایت فلسفه مدیریت وفاداری مشتری شایستگی های شخصی
اسرار تجاری شیوه مدیریت اعطای نمایندگی
علائم تجاری و خدماتی سیستم شبکه اطلاعات همکاری در کسب و کار رضایت شغلی
حقوق طراحی کانال توزیع
مفهوم سرمایه انسانی ریشه در ادبیات اقتصادی دارد(بکر ۱۹۹۶) در حقیقت ویژگیهای کیفی افراد سرمایه آنها هستند. سرمایه انسانی نه سرمایه فیزیکی نه سرمایه مالی محسوب میشود بلکه سرمایه انسانی به عنوان دانش، مهارت، خلاقیت وسلامت فرد تعریف شده است. (بکر ۲۰۰۲)
بکر به این موضوع اشاره میکند که سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و سرمایهمالی همه به نحوی از اشکال سرمایه محسوب میشوند اما تفاوت آنها از این جا ناشی میشود که یک فرد را نمیتوان از مهارت ، سلامت و ارزشهایش جدا کرد در حالی که این امکان در مورد دارایی ها و اموال فرد وجود دارد. این بدان معناست که پایدارترین و تجدیدپذیرترین سرمایه همان سرمایه انسانی است. براساس نظر شولتز در سال۱۹۷۱ تحصیلات رسمی و آموزش ابزاری مهم و حتی لازم و حیاتی برای بهبود ظرفیتهای تولید هستند. هم چنین او سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی به عنوان معیارهای ثبت نام آموزشی می داند. (شولتز، ۱۹۹۲) .تعاریف متعددی از سرمایه انسانی مطرح شده که هر یک خواص و ویژگیهای متفاوتی را از سرمایه انسانی مورد تاکید قرار میدهند.
سرمایه انسانی ثروت مولد مجسم در کار، مهارت و دانش است ( سازمان ملل متحد نیویورک۱۹۹۷)
پیتر هوتز (۱۹۹۸) سرمایه انسانی را در زمان ،تجربه ، هدف وتواناییهای یکی از افراد خانوار که میتواند در فرایند تولید نقش داشته باشد معرفی می کند . در اغلب موارد موفقیت سازمانی به افرادی بستگی دارد که سطح بالاتری از شایستگیها را دارا هستند در چنین شرایطی است که این افراد تبدیل به سرمایههای با ارزشی برای سازمان میشوند .به عبارت دیگر سرمایه انسانی را میتوان به عنوان یکی از عوامل تولیدی که می تواند ارزش افزوده بالایی را برای سازمان و اجتماع داشته باشد قلمداد کرد.
– تعریف جدیدی که از سرمایه انسانی شده است سرمایه انسانی را مجموعه ای از ویژگیها، تجارت زندگی، دانش، خلاقیت ، نوآوری و انرژی معرفی می نماید که افراد آن را جهت سرمایهگذاری در کار خود انتخاب میکنند ( لسلی وذرلی ۲۰۰۳)
سرمایه انسانی عبارت است از سرمایهگذاری بر روی منابع انسانی جهت افزایش بازدهی آنها که این هزینه ها با هدف بهره برداری در آینده انجام خواهد شد.از این رو است که :
سازمان یادگیرنده سرمایه گذاری بر روی افراد را انتخاب میکنند به این خاطر که افراد در واقع سرمایههای انسانی با ارزشی میباشند که دارای کیفیت های متفاوتی هستند ( بورود و تومولو۲۰۰۴) .
به طور کلی میتوان گفت که سرمایه سازمانی مجموعهای منسجم از ویژگی های کیفی تحصیلی مهارتی و فرهنگی افراد سازمانی است که سبب ایجاد ارزش افزوده برای سازمان گردد.
اهمیت سرمایه انسانی
در جهان متلاطم امروزی شرکتهای پیشرو بیش از هر دوره و زمان دیگری به اهمیت و توجه به کارکنان خود پی بردهاند آنها دریافتند که چگونه میتوان با تاکید بیشتر بر حفظ و توسعه سرمایه انسانی خود در بالاترین نقطه اقتصاد جهانی جای گرفت.
سرمایه انسانی کلیدی برای رشد اقتصادی جوامع محسوب میشود و یک سرمایه مهم و ضروری می باشد که سازمان در جهت رشد و توسعه اقتصادی کمک میکند و از این نظر می توان آن را با سرمایهها و داراییهای فیزیکی سازمان مقایسه کرد.
از آنجا که توانایی و مهارت افراد به عملکرد بهتر و بهرهوری سازمان کمک میکند انجام هرگونه هزینه در آموزش و توسعه آن نوعی سرمایهگذاری بلند مدت محسوب میشود که سازمان تا مدتها میتواند از نتایج آن بهره مند شود. دلیل این امر این است که در محیط متغیر و شدیداً رقابتی امروزی تنها با کمک نیروی انسانی خلاق و نوآور است که میتوان به مزیت رقابتی دست یافت.
در نتیجه سازمانها باید به سازمانهایی پویا و یادگیرنده تبدیل شوند تا کارکنانشان با تواناییهایی که از خود بروز می دهند قابلیت انطباق با تغییرات را در عرصه رقابت داشته باشند.
بنابراین توجه به اهمیت سرمایه انسانی نتایجی را به همراه خواهد داشت که عبارتند از:
– سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی به عنوان یکی از اجزای اساسی سازمان شناخته می شود سبب ارتقا کارکنان میشود. (سالامون۱۹۹۲)
– با سرمایه گذاری بر روی منابع انسانی ، کارکنان دانش و مهارتهای لازم را برای خلق محصولات و خدمات جدید بدست میآورند. (رومر۱۹۹۰)
– بر بهرهوری کارکنان در محیط کار تاثیر گذار است (اسنل۱۹۹۹).
– باعث توانایی درونی شرکت در کسب مزیت رقابتی میشود.( رگر۱۹۹۵)
– سبب بهرهوری در اقتصاد ملی میگردد. ( بر بهره وری در اقتصاد ملی تاثیر گذار است) (ویناکر۲۰۰۰ )
– سبب رشد اقتصاد ملی می شود(رومر۱۹۸۶)
با توجه به اینکه سرمایه انسانی به طور مستقل به رشد و تولید ملی کمک میکند باید مدنظر تمامی محققان و دولتمردان قرار گیرد . براساس مطالعات اشتون و گرین در سال ۱۹۹۶ این نکته در خور توجه و حائز اهمیت است که ارتباط بین سرمایه انسانی و عملکرد اقتصادی را باید با دقت در درون بافتهای اجتماعی-سیاسی مورد سنجش قرار داد.
طبقه بندی مفاهیم سرمایه انسانی
۱- در دیدگاه نخست به جنبههای منحصر به فرد افراد توجه شده (شولتز۱۹۶۱) . در این دیدگاه سرمایه انسانی وابسته به داراییهای و توانمندیها نیروی انسانی است. این دیدگاه درست در مقابل مفهوم نیروی کار در دیدگاه کلاسیک میباشد. .
۲- دومین دیدگاه بر روی سرمایه انسانی متمرکز شده به روندهای آن تاکید می کند. در این دیدگاه دانش، مهارت دو عنصر کلیدی میباشند که به اهمیت این دو موضوع در طول فعالیتهای آموزشی توجه می شود مانند تحصیلات رسمی و مهارتهای فنی و حرفهای ، این دیدگاه در نظریات و پژوهش های محققان چون فینوته و سیلکونه در سال ۲۰۰۲ و آلن در ۲۰۰۸ مشهود است.
۳- دیدگاه سوم چشم انداز تولید مدار به سرمایه انسانی دارد (فرانک و بمانک ۲۰۰۷) آنان سرمایه انسانی را ترکیبی از عواملی مانند آموزش ، تجربه، تحصیلات، هوش ، انرژی، عادات کاری، ابتکار عمل فرد که ارزش و تولید نهایی کارکنان تحت تاثیر قرار می دهد. در تعریف دیگری از این دیدگاه سرمایه انسانی مجموعه ای از مهارتها و دانشها در انجام امور می باشد که به تولید و ارزش اقتصادی منجر میشود. ( شفی۲۰۰۳)
در نتیجه سرمایه انسانی را میتوان به طور همزمان شامل هر دو مفهوم دانست یعنی اینکه سرمایه انسانی هم ابزاری برای تولید می باشد وهم چنین ایجاد ارزشی خاص و درونزا برای سازمان میکند که این به معنای خود تولیدی برای سرمایه انسانی می باشد.
به طور خلاصه می توان گفت سرمایه انسانی مترادف با دانش جاسازی شده در تمام سطوح، فردی، سازمانی و یا یک ملت است.
حال تاثیرات سرمایه انسانی را در دیدگاه فردی، دیدگاه سازمانی و دیدگاه اجتماعی مورد بررسی قرار میدهیم .
در دیدگاه فردی امکان افزایش درآمد فرد ناشی از بهرهوری وی میباشد (بکر ۱۹۹۳- شولتز ۱۹۷۱-۱۹۶۱ ، سیدوکین ۲۰۰۷) در این دیدگاه امکان رشد و ترقی افراد در سطوح بازارهای داخلی امکان پذیر میباشد. (سیچرمن ۱۹۹۱، گولار ۱۹۹۰)
در دیدگاه سازمانی: بهرهوری سازمانی ناشی از مجموعه ای از توانایی و ظرفیتهای به روز شده سازمان و فرهنگ سازمانی پویای آن است . ( ادویسون و یوالونه ۱۹۹۷)
در دیدگاه اجتماعی: سرمایه انسانی این توانمندی را دارد که ساز و کارهایی برای ایجاد دموکراسی ، ثبات سیاسی و رعایت حقوق بشر را در سطح جامعه ایجاد کند و آنها را گسترش دهد. سرمایههای اجتماعی منجر به آگاهی عمومی از مولفههای اجتماعی میشود (مک ماهون، ۱۹۹۹) وافزایش آگاهی اجتماعی از مولفه های درون اجتماع امکان پذیر است(بیچ ۲۰۰۹)
در نتیجه ارتباط میان سرمایه انسانی و آگاهی اجتماعی در رابطه ای متقابل و تنگاتنگ در مسیر توسعه اجتماعی – سیاسی استور شده است ( الکساندر ۱۹۹۶ – سن ۱۹۹۹، گروب و لازدسون۲۰۰۴)
تقسیم بندی سرمایه انسانی
این تقسیم بندی در دو بخش کلی و خاص انجام میپذیرد.
۱- در بخش کلی : سرمایه انسانی به دانش ها و مهارتها ی کلی وعمومی اطلاق میشود. نه به دانش ها و مهارتهای خاص که برای انجام یک وظیفه یا فعالیت لازم است (آلن ۲۰۰۸) سرمایه انسانی کلی یا عمومی در فرد نهادینه شده است که از طریق فرد میتواند به صنایع مختلف انتقال یابد.
۲- در بخش سرمایه انسانی خاص : سرمایه انسانی خاص و ویژه یک وظیفه و یا شرکت معمولاً از طریق تحصیلات ، آموزش و تجربه کاری فراهم میشود که این مهارتها را وظایف سازمان ایجاد میکند. (آلن ۲۰۰۸)
مهارتهای ویژه یک وظیفه یا شغل مخصوص به آن وظیفه و شغل هستند و قابل انتقال به صنایع مختلف نیستند در حقیقت شرایط احراز شغل در بخش سرمایههای انسانی نمود پیدا میکند.
سنجش سرمایه انسانی
اهمیت سنجش سرمایه انسانی
درک موضوع واهمیت سرمایه انسانی باعث شده اغلب کشورها تلاشهای بسیار گستردهای برای سنجش موثر و کارآمد سرمایههای انسانی انجام دهند تا درک صحیحی از جایگاه و وضعیت فعلی خویش در محیط های بیرونی داشته باشند و نقاط قوت و ضعف درون سازمانی خویش را شناسایی کنند از لحاظ دیگر سنجش سرمایه انسانی منبع بسیار مهمی برای تدوین و اجرای سیاستهای مربوط به منابع انسانی میباشد.
پژوهش در سرمایه انسانی ،پیش از گذشته و بسیاری از تجربههای پیشین مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گرفته است با احتساب پژوهشهای سرمایه انسانی که اخیرا در کشورهای نظیر استرالیا ، کانادا، چین و فنلاند، نیوزلند، نروژ، انگلستان و ایالت متحده انجام شده است (کریستیان ۲۰۱۰) .در پژوهش انجام شده در سطح ایات متحده با استفاده از رویکرد یورگنسن و فرامنی (۱۹۹۲-۱۹۸۹) سنجش سرمایه انسانی و سرمایه گذاری بر روی سرمایه انسانی را از لحاظ اسمی و واقعی در بازه زمانی بین سالها ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۶ مورد بررسی قرار داده است .در روشهای نوین که برای سنجش سرمایه انسانی استفاده شده است لووهمکاران(۲۰۰۳) سه رویکرد را برای سنجش سرمایه انسانی در پیش گرفتند که این رویکردها عبارتند از:
رویکرد مبتنی بر هزینه، رویکرد مبتنی بر درآمد و رویکرد سوم مبتنی بر تراکم -آموزش ۱-یا رویکرد شاخص که برخی از محققان از آن به عنوان رویکرد خروجی و بازده نیز یاد کردهاند. رویکرد شاخص ساده می باشد و آن با استفاده از شاخص یا ترکیبی از شاخصهایی بر مبنای آموزش سرمایه انسانی میباشد. به عنوان مثال سال تحصیلی یا میزان سواد برای این نوع سنجش مورد استفاده قرار میگیرد. بارو در سال ۱۹۹۱ و باردولی در سال ۱۹۹۳ اندازهگیری تراکم سرمایه انسانی را با استفاده نرخ ثبت نام در مدارس سنجیدند
۲-در رویکرد مبتنی بر هزینه به ارزش تراکم سرمایه انسانی در هزینه تولید توجه میشود ،در واقع اساس رویکرد مبتنی بر هزینه بر سنجش تراکم سرمایه انسانی از طریق جمع هزینههای سرمایهگذاری شده درتک تک سرمایه های انسانی است.
مطالعات انجام شده در رویکرد مبتنی بر هزینه کندریک در سال ۱۹۷۶ نشان داد که سنجش سرمایه انسانی با استفاده از هزینههای پرورش و آموزش کودکان ،آموزش افراد و دیگر فعالیتهای مربوط به سرمایه انسانی است که به عنوان مثال اخیرا با استفاده از رویکرد مبتنی بر هزینه سرمایه انسانی کشور فنلاند تخمین زده شد .(کوکینی۲۰۰۸)
اما اشکال این رویکرد بر سنجش غیرمستقیم تراکم سرمایه انسانی بنانهاده شده است و محققان دچار این مشکل می شوند که مرز و حد طبقه بندی شده ی آشکاری میان سرمایه گذاری و مصرف نمی بینند.
۳- در رویکرد مبتنی بردرآمد ارزش تراکم سرمایه با استفاده از درآمد افراد در آن تراکم مورد مطالعه قرار میگیرد (یورگنسن وفرامنی ۱۹۹۲-۱۹۸۹) . بنیان این رویکرد به بازگشت نتایج ودستاوردهای افراد که ازبازار کار به دست می آورند قرار داده شده است که این امر از طریق سرمایه گذاری تحصیلی بر روی آنها انجام میگیرد.از این رویکرد به تازگی به عنوان محبوبترین رویکرد انتخابی در کشور هایی مانند چین (لی ۲۰۱۰) درامریکا (کریستین ۲۰۱۰)، کانادا (گو و فرانگ ۲۰۱۰).،انگلستان(جونز وکریستوفرا ۲۰۱۰)، استرالیا (وی ، ۲۰۰۴و ۲۰۰۸) برای سنجش سرمایه انسانی استفاده شده است. اما امروزه از رویکرد مبتنی بر درآمد برای پروژه سنجش سرمایه انسانی در OECDاستفاده شده است.
هانسون در سال ۲۰۰۸ اشاره می کند که سنجش OECD بر روی سرمایه انسانی ارتباط نزدیکی با آمارهای بین المللی دارد . عوامل ا ین سنجش در سه گروه شامل سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی ،تطبیق کیفیت و نتیجه تحصیلات طبقه بندی می شود.
عوامل سنجشOECD
۱- سرمایه گذاری در سرمایه انسانی
۱-۱ سطح خلاقیت بالا
۱-۱-۱ رشدبا استفاده از شایستگی هادر سطوح دانشگاهی و رشد پیشرفت در حوزههای
متفاوت
۱-۲ نرخ فارغ التحصیلی و ثبت نام
۱-۲-۱ روند نتایج در سطوح دانشگاهی
۲-۲-۱ سهم دانشجویان بین المللی فارغ التحصیل شده در خروجی دانشگاهها
۳-۲-۱ نرخ ورود به آموزش عالی
۴-۲-۱ میزان ورود به آموزش عالی ومقایسه جمعیتی که دارای آموزش عالی هستند با جمعیتی که بدون تحصیلات تکمیلی وعالی هستند
۳-۱ مدت زمان سرمایهگذاری در تحصیلات
۱-۳-۱ زمان آموزشی در هر سال
۲-۳-۱ تعداد ساعات هفتگی مطالعه یا انجام تکالیف
۴-۱ سرمایهگذاری در تحصیلات
۱-۴-۱ مخارج هر دانشآموز یا دانشجو در سطوح مختلف تحصیلات
۲-۴-۱ درصد تولید ناخالص داخلی صرف شده در نهاد آموزش
۳-۴-۱ هزینه عمومی و خصوصی
۴-۴-۱ یارانه عمومی برای تحصیلات به خانوادهها
۵-۴-۱ R&D و خدمات جانبی
۶-۴-۱ تغییر در تعداد دانشجویان ، هزینه و تغییرات جمعیتی
۲- تطبیق کیفیت سرمایهگذاری در سرمایه انسانی
۱-۲ ارزیابی DISA
۲-۲ PUIACC (برنامه ارزیابی بین الملل از صلاحیت های بزرگسالان)
۳- نتایج حاصل از آموزش و پرورش
۱-۳ تطبیق آموزش و پرورش با اشتغال
۲-۳ نتایج بازار کار از نظر سن، جنس، و دستیابی به امکانات آموزشی
۳-۳ میزان بازده انسانی