دورانی از جوانی که به شدت درگیر کارهای اجرایی بودم شبانه روز درگیر مسائل مختلف مدریریت و تصمیم گیری و تصمیم سازی و پیشبرد اهداف استراتژیک برای شرکت ها و کمپانی های بزرگ.
اکنون این تجربیات را در کلاس های آموزشی و مشاوره ای خود دراختیار شرکت ها میگذارم
البته هنوز هم درگیر کارهای اجرایی هستم و با افتخار خود را دانشجوی اجرا می دانم
https://www.instagram.com/p/BRUzp5HBbVR/?taken-by=khooyeh.ir
https://www.instagram.com/p/BRUz7fKhfp9/?taken-by=khooyeh.ir
دوره MBA از جمله دوره های آموزشی مدیریتی پررونق سالهای اخیر است. دوره MBA بیش از صد سال قدمت دارد؛ اگر چه شکل و سرفصلهای آن به تدریج تغییر کرده است.
رشته MBA نام خود را از مخفف عبارت Master of Business Administration گرفته است.
دوره MBA به طور خاص برای کسانی در نظر گرفته شده است که نیازمند دانش مدیریت هستند، اما در زمینههای دیگر تحصیل کردهاند. به همین علت، عموم مخاطبان دوره MBAA، تحصیلات اصلی خود را در حوزههای دیگر گذرانده و برای تکمیل مهارتهای مدیریتی خود، این رشته را به صورت دانشگاهی یا در قالب دوره MBA آزاد دنبال میکنند.
مدیریت راهبردی کسب و کار (Master of Business Administration) یا به اختصار MBA (دوره mba) ، گنجینه ای است حاوی مهارتهای جدید و متفاوت برای حل مشکلات مدیریتی که با افزایش چشمگیرارزش استعدادها و توانمندی ها در جهان تجارت، به انسان دیدی برتر نسبت به مدیریت اعطا می نماید.این علم را می توان گشایشگر فرصتهای شغلی نامید، فرصتهایی که تاکنون پیش روی قرار نگرفته و ماحصل آنها، تغییر شغل سازمانی از یک پست فنی یا مهندسی به یک پست مدیریتی خواهد بود. رویکرد دوره MBA به مسائل رویکردی کاربردی است نه پژوهشی و تحقیقاتی. در حقیقت تمرکز دوره MBA روی یادگیری صرف دانش مدیریتی نیست و بیشتر روی بکارگیری دانش برای حل مسائل محیط کسب و کار تمرکز دارد. در واقع این دوره تولید علمی جدید نیست، بلکه دانشجویان این رشته به مفاهیم و ابزاری مجهز می شوند که قادر به حل مسائل مدیریتی دنیای واقعی شوند.
فارغ التحصیلان دوره های عالی MBA نیروهای کارآمد و موثری می شوند که بر افزایش کارایی و رشد سازمانها تأثیر بسزایی میگذارد.هدف اصلی دوره MBA این است که دانشجویان دوره دیده را به بخش های مختلفی از مشاغل مدیریتی و اجرایی معرفی کند و با این کار به کیفیت اجرایی این مشاغل اعتبار ببخشد. در سالهای اخیر دوره MBA در کشورهای مختلف جهان به سرعت گسترش یافته و علاوه بر کشورهای غربی مانند آمریکا، کانادا و انگلستان در کشورهای دیگری مانند مالزی، هندوستان و کشورهای عربی نیز در حال برگزاری است
مدیر کیست و مدیریت چیست؟
بعضی ها در محیط کار مدیر هستند و بعضی ها در خانه. بعضی ها میز مدیریتی دارند و بعضی ها جایگاه آن. بعضی ها مدیر هستند و بعضی ها مدبر. بعضی ها پیپ مدیریتی دارند و بعضی ها تیپ آن. بعضی ها مدیر هستند و منشی دارند و بعضی ها تنها مدیر هستند و در اصل تنها منشی اند. بعضی ها مدیر هستند و ماشین مدیران را دارند و بعضی ها در اصل تنها ماشین هستند و ماشین مدیران را میرانند. بعضی ها رنگ مدیریت دارند و بعضی ها طعم آن. بعضی ها خدادادی مدیر هستند و بعضی ها مادرزادی، یعنی تنها به واسطه پدرشان با بستگانشان. بعضی ها حکم مدیریت شان از جنس کاغذ و امضاء مافوق است و بعضی ها از جنس عمل و کارکرد و تجربه شان. بعضی ها در گزارش ماهانه تنظیم شده توسط خود، مدیر موفق هستند و بعضی ها در عملکرد تنظیم شده مافوق و زیردستان خود. بعضی ها تنها مدیر هستند و بس و بعضی ها مدیر هستند و یک دنیا ارزش. بعضی ها امضایشان چند روزی اعتبار دارد و بعضی ها عملکردشان یک عمر. بعضی ها یاد خود را با خود می برند و بعضی ها خود می روند و اما نام و یادشان می ماند. بعضی ها عشق مدیریت دارند و بعضی ها مدیر عاشق هستند. بعضی ها بر نام سازمان مدیریت می کنند و بعضی ها مدرک مدیریت دارند و بعضی ها درک مدیریت.
راستی؛ انصافاً جایگاه من و شما و ما، در کجاست؟
▪ مدیریت چیست؟!
شاید شنیده باشید یا خوانده باشید و یا باور داشته باشید که می گویند؛ مدیریت هم علم است و هم هنر. یعنی هم آگاهی و هم تجربه. هم اکتسابی و هم ذاتی. هم توانائی و هم عشق.
مدیریت؛ حکومت بر سازمان نیست، بلکه نشستن بر قلبهای کارکنان سازمان است. سازمان؛ یک اداره و کارخانه نیست، بلکه مجموعه ای است که در آن سهیم هستیم و روزگار را سپری می نمائیم. مجموعه؛ یک سری افراد با ویژگیهای مختلف، با عنوان همکار نیست، بلکه همراهانی هستند که با آنها روز را شب و شب را روز می کنیم.
برای مدیر شدن، نباید به دنبال کتابفروشی و کتاب و مدرس و دفتر تمرین بود. بلکه باید به دنبال واقعیت و واقعیت بینی و واقعیت پذیری و بیان واقعیت بود. برای مدیر شدن نباید به دنبال رشته مدیریت در دانشگاه مدیریت بود، بلکه باید به دنبال ریشه حقایق در بطن مسائل بود. برای مدیر شدن نباید به دنبال آرزو و آشنا و وابستگی به دوستان بود، بلکه باید به دنبال موقعیتها واکنشها، عملها و عکس العملها بود. راستی؛ تغییر روز به شب و شب به روز، برای ما یک عادت شده است یا امیدی برای یک تحول. آیا به سخن مولا علی فکر کرده ایم که می فرمایند: وای به حال آنکه امروزش مانند دیروزش باشد. پس وای به ما و حال ما که اگر در انتظار موقعیتها بمانیم و تنها منتظران شانس باشیم.
مجله موفقیت