فرو کردن سر در برف
اجتناب و دوری گزیدن، نخستین استراتژی از استراتژیهای مذاکرهای است که در اینجا به آن میپردازیم اما باید دانست که این استراتژی را تا آنجا که ممکن است باید به تعویق انداخت و بهعنوان آخرین راه حل بهکار گرفت؛ چرا که یک استراتژی باز فعالانه و با رویکردی مملو از همکاری کم است و استراتژی اجتناب کمک چندانی به مقابله با مذاکره هراسی نمیکند و کسانی که دچار این مشکل هستند، به دفعات از آن در جریان مذاکراتشان بهره میبرند.کبک، حیوانی است که مظهر و نماد استفاده از این استراتژی در برخورد با عوامل بیرونی است چرا که در برابر مسائل و مشکلات، واکنشی غیر از فرو کردن سرش در زیر برف و حذف صورت مساله نشان نمیدهد؛ چرا که توانایی پرواز کردن ندارد و شاید به همین دلیل است که از استراتژی اجتناب بهره میگیرد و بین تمایل او به استراتژی اجتناب و ناتوانیاش در پرواز کردن ارتباط مستقیم و دوسویهای وجود دارد.
کنترل خونریزی
استراتژی بعدی امتیاز دادن است که یک استراتژی باز فعالانه و اما با روحیه و رویکرد همکاری زیاد است و شباهت زیادی به چراغ سبز رنگ در چراغهای راهنمایی دارد؛ چرا که عمدتا برای فرصت دادن به طرف مقابل برای حرکت کردن و منتظر عمل او بودن است. استراتژی امتیاز دادن، تنها زمانی باید بهکار گرفته شود که شما هیچ چاره دیگری ندارید و میکوشید با امتیاز دادن و امتیاز گرفتن به هدفتان برسید. شما وقتی باید به فکر استفاده از این استراتژی میافتید که به وضعیتی شبیه به خونریزی رگ دستتان دچار شدهاید. در چنین شرایطی شما برای تهیه یک تسمه پلاستیکی یا چرمی برای بستن به آرنجتان بهمنظور توقف خونریزی باید هر کاری بکنید، اما پس از تهیه آن تسمه و بستن آن، باید فرآیند امتیازدهی را متوقف کرد و همانطور که تسمه موجب میشود تا خون کمتری از بدنتان خارج شود، شما هم باید با کمک استراتژیهای دیگر، پول، انرژی و منابع کمتری در اختیار طرف مقابلتان قرار دهید. با این همه باید به این موضوع تاکید کرد که حتی اگر شما در سختترین شرایط قرار دارید، باز هم به طرف مقابل این امکان را ندهید تا از وضعیت اضطراری (خونریزی رگ دستتان) آگاه شود چرا که در این حالت او میداند، شما چارهای غیر از امتیاز دادن به او و به عبارت روشنتر، باج دادن، ندارید. یکی از اشتباهات رایج بین افرادی که در فرآیند مذاکره شرکت میکنند، این است که فکر میکنند با امتیاز دادن به طرف مقابل میتوانند با آنها رابطه مطلوبی ایجاد کرده و یخ رابطه و مذاکره را بشکنند. استراتژی امتیاز دادن فقط بهمنظور آزمودن و محک زدن طرف مقابل آن هم در ابتدای فرآیند مذاکره معقول و مجاز است. اگر شما پس از دادن امتیازات کوچک به طرف مقابل دریافتید که او دارد از این حسن نیت شما سوء استفاده میکند، باید امتیازدهی را متوقف کرده و استراتژی دیگری را بهکار گیرید، اما اگر او نیز شروع به امتیاز دادن به شما کرد، میتوانید این استراتژی را برای حصول نتایج درخشان و مطلوب ادامه دهید تا به توافق نهایی و ایدهآل خود و طرف مقابل نزدیک شوید.
بازی برد – باخت
استراتژی بعدی یعنی رقابت را میتوان با چراغ قرمز چشمکزن راهنمایی و رانندگی قابل قیاس دانست که افراد با دیدن آن، معمولا توقف کرده و با تفکر و تامل کافی و بررسی دقیق موقعیت به مرحله بعد میاندیشند. رقابت یک استراتژی برد – باخت مبتنی بر دانش، مهارت و اعصاب است که با استفاده از آن میتوانید با به دست آوردن آنچه مورد مذاکره است، برنده شوید یا اینکه برعکس در برابر طرف مقابلی که میخواهد مورد مذاکره شما را از چنگتان درآورد، ببازید و آن را از دست بدهید. در چنین شرایطی اندازه کیک ثابت است بنابراین شما باید برای سهم خود از آن کیک بجنگید.یک طرف مذاکره زمانی از استراتژی رقابت استفاده میکند به این نتیجه رسیده که لزوما رابطهای واقعی بین او و طرف مقابل در آینده وجود نخواهد داشت، در چنین وضعیتی که طرفین به رقابت کوتاهمدت و موقت میپردازند، نگرانی خاصی نسبت به خراب شدن رابطهشان در آینده ندارند چرا که معتقدند چنین رابطهای وجود خارجی نخواهد داشت.
بازی برد – برد
تعامل، بهترین و کاملترین و پیشرفتهترین راهبرد مذاکره در میان چهار استراتژی موجود به حساب میآید؛ این به آن علت است که در چنین مواردی، مذاکره بر مبنای نیازهای حقیقی طرفین مذاکره و نه صرفا بر اساس مواضع اعلام شده آنها شکل میگیرد. این استراتژی از آن جهت یک بازی برد – برد محسوب میشود که تمرکز طرفین را به بزرگتر کردن اندازه کیک و افزایش سهم هر دو طرف معطوف میسازد. در چنین شرایطی هر کدام از طرفین فقط به فکر قاپیدن سهم بیشتری از کیک و در نتیجه کم کردن سهم طرف مقابل نیست، بلکه تلاش میکند با بزرگتر کردن اندازه کیک به هدف خود یعنی بیشتر کردن سهم خود دست یابد. کلیدیترین رویکرد برای رسیدن به بازی برد – برد اهتمام طرفین به ایجاد یک محیط حل مساله است که در آن طرفین با کمال میل اقدام به تشریک مساعی و سهیم کردن دیگران در اطلاعات و واقعیتها میکنند. در چنین محیطی رسیدن به راه حلهای سازنده و متعالی که امکان تحقق نیازهای حقیقی طرفین را میسر میسازد، آسان و ساده خواهد بود.توجه به فرآیند حل مساله در جریان مذاکره موجب میشود تا یک گزینه فوقالعاده و عالی برای رسیدن به نتیجهای استثنایی به وجود آید. به همین دلیل است که سرمایهگذاری و تمرکز روی استراتژی تعامل و همکاری، ارزش صرف هر میزان انرژی و تلاش را دارد.
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی donya-e-eqtesad.com