در آغاز هزاره سوم و با تغییرات صورت گرفته در محیط کسبوکار (درون سازمانی و برون سازمانی) سازمانها با تغییر رویکرد از محصول محور به مشتری محور تبدیل شدهاند یکی از مهمترین عوامل موثر در این رویکرد پایش و بهبود رضایت مشتریان است.
دلایل بسیاری برای تلاش در جهت بالا بردن رضایت مشتریان در سازمانها وجود دارد، اما بهطور کلی میتوان این دلایل را به سه دسته دلایل فلسفی، دلایل اقتصادی و دلایل مرتبط با دریافت گواهینامه و کسب اعتبار تقسیم نمود.
لبخند مشتری و سود بیشتر
رضایتمندی مشتریان تاثیر بسیار مهمی در وضعیت کنونی و آینده سازمان خواهد داشت. اشلسینگر و هسکیت با ارائه نظریه «چرخه خدمات مطلوب» سعی نمودند تا رابطه بین مشتریان رضایتمند و کارکنان رضایتمند را نشان دهند. مطابق این نظریه با افزایش رضایت مشتریان قابلیت و تحمل آنها در پرداخت قیمت محصول بالا میرود، در نتیجه سود سازمان افزایش مییابد و در نهایت رضایت شغلی و بهبود روحیه کاری کارکنان را در پی دارد. در این وضعیت استراتژی برد -برد -برد حاکم میشود. به علاوه از جمله دلایل اقتصادی توجه به رضایتمندی مشتریان، میتوان به افزایش سودآوری مشتریان، حفظ و افزایش طول عمر مشتریان و افزایش سهم بازار اشاره کرد.
این مشتری است که میگوید، کدام کالا استاندارد است
امروزه کسب گواهینامههای کیفی یکی از اصول سازمانها جهت بهبود فرآیندها و استراتژیها و نیز کسب اعتبار میباشد. برای دستیابی به این گواهینامهها پایش و بهبود مستمر رضایت مشتریان امری ضروری و کلیدی است. به عنوان مثال در جایزه EFQM یکی از ۸ حوزه اصلی، مشتری محوری میباشد و ۲۰درصد نمره را نیز به خود اختصاص میدهد.
در دستورالعملهای استاندارد جهانی ایزو هم اندازهگیری رضایت مشتریان یک الزام تلقی میشود، اما فرآیند و چگونگی آن تعیین نگردیده است. یکی از موارد سنجش عملکرد سیستم مدیریت کیفیت، رضایت مشتری است. برای این منظور سازمان باید اطلاعات مربوط به تلقی مشتری از برآورده شدن خواستههای وی توسط سازمان را مورد ارزیابی قرار دهد. شیوههای دستیابی به اطلاعات و فرآیند اندازهگیری رضایت مشتریان باید تعیین گردد.
آیا مشتری راضی است؟ چه قدر؟
بهطور کلی دو رویکرد اساسی برای اندازهگیری و پایش رضایت مشتریان وجود دارد، که عبارتند از رویکرد عینی و رویکرد مفهومی. روشهای عینی روشهایی هستند که از طریق اندازهگیری شاخصهایی که احساس میشود با رضایت مشتریان ارتباط دارند، رضایت مشتری را اندازهگیری میکنند. به عنوان مثال رضایت مشتریان با استفاده از شاخصهایی مانند میزان فروش یا میزان خرید مرجوعی تعیین میشود. این روشها چندان دقیق و روشن نیستند.
به دلیل اینکه شاخصهایی همچون موارد فوق تحت تاثیر مولفههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و غیره میباشد و توانایی بیان رضایت مشتریان بهصورت جامع را ندارند.
در مقابل، روشهای مفهومی با استفاده از ارتباط با مشتریان مستقیما رضایت آنان را اندازهگیری میکنند. از همین رو روشهای مفهومی از اعتبار و قابلیت اطمینان بیشتری برخوردارند.
یکی از روشهای اندازهگیری رضایت مشتریان با رویکرد مفهومی استفاده از شاخص رضایت مشتری (CSI) است.
امروزه بهکارگیری ابزارهایی برای ارزیابی و محک سازمان در مقابل رقبا و سایر زمینههای کسبوکار از امور متداول سازمانها میباشد. به همین دلیل کشورهای پیشرفته سعی در یکپارچهسازی و نوعی استانداردسازی این ابزارها دارند تا از آنها در سطوح خرد و کلان استفاده کنند. ابتدا کشورهای پیشرفته تلاش داشتند تا یک شاخص ملی برای کیفیت تعریف کنند که این مساله نیازمند حجم بالایی از اطلاعات و بررسی حوزههای مختلف کیفی بود. از همین رو شاخص رضایت مشتری به عنوان یک استاندارد و شاخص کلیدی در کشورهای پیشرفته مطرح شد.این شاخص در سطح خرد به مشتریان جهت انتخاب و خرید محصول یا خدمت مورد نظر کمک میکند. در سطح کلان این شاخص به معیاری جهت ارزیابی وضعیت اقتصادی کل کشور در کنار سایر شاخصها از جمله تولید ناخالص ملی تبدیل شده است. کشورهای بسیاری شاخص رضایت مشتری را تعریف کردهاند که از مهمترین آنها میتوان به ایالاتمتحده، سوئد، آلمان و مالزی اشاره کرد. کارآترین و کاربردیترین این شاخصها، شاخص رضایت مشتری آمریکا یا ACSI میباشد. شاخص رضایت مشتری آمریکا یک معیار ملی برای رضایت مشتریان از کیفیت کالاها و خدمات عرضه شده توسط سازمانهای مختلف اعم از دولتی و خصوصی میباشد. این شاخص علاوه بر بررسی رضایت مشتریان در سطح ملی یک ابزار مناسب برای ارزیابی عملکرد به شمار میرود، علاوه بر این تحقیقات نشان داده است که همبستگی شاخص رضایت مشتری آمریکا و سودآوری سازمان به گونهای است که این شاخص توانایی پیشبینی سودآوری و عملکرد تجاری سازمان در بازار سهام را دارد.
سه سازمان اصلی در آمریکا فرآیند تهیه، توزیع و پشتیبانی شاخص ACSI را بر عهده دارند. مرکز تحقیقات ملی کیفیت در دانشکده تجارت میشیگان به عنوان یک موسسه تحقیقاتی در زمینه تهیه و تحلیل دادههای مرتبط با شاخص، فعالیت میکند. جامعه کیفیت آمریکا گزارشات و نتایج حاصل تحقیقات را منتشر میکند و بعضا دادههای مورد نیاز مرکز تحقیقات ملی کیفیت جمعآوری میکند. موسسه تحقیقاتی CFI هم پشتیبانی و مشاوره پروژه را بر عهده دارد.
تاریخچه شاخص رضایت مشتری آمریکا
در سال ۱۹۹۱ جامعه کیفیت آمریکا بر روی این موضوع که آیا میتوان یک شاخص ملی برای کیفیت تعریف کرد، تحقیق نمود. نتیجه این تحقیق تعریف بیش از ۶۰ رویکرد متفاوت برای اندازهگیری کیفیت برای فرآوردههای مختلف اعم از تولیدی و خدماتی میباشد، اما مشکل اصلی این روشها عدم برخورداری از یک تعریف استاندارد برای کیفیت بود و این موضوع باعث میشد تا شاخصهای کیفیت برای محصولات مختلف در صنایع متعدد قابل مقایسه با یکدیگر نباشند. از سوی دیگر این امکان وجود نداشت که به هر یک از این شاخصها وزن اختصاص داده شود و از این طریق یک شاخص یکپارچه برای کیفیت در سطح ملی ایجاد نمود.
بررسی فعالیتهای تحقیقاتی در کشور سوئد باعث شد تا مدل رضایت مشتری کشور سوئد به عنوان معیار مناسبی جهت تهیه شاخص یکپارچه کیفیت در سطح ملی، مورد توجه قرار گیرد. شاخص کشور سوئد در سال ۱۹۸۹ توسط پروفسور فورنل بر اساس یک مدل مبتنی بر نظرسنجی از مشتریان ایجاد شد. جامعیت این مدل برای اندازهگیری کیفیت کالا و خدمات، امکان ارزیابی کیفیت در مقیاس وسیعتر و برقراری ارتباط بین شاخص کیفیت و رفتار مشتری سه ویژگی برتر مدل شاخص رضایت مشتری سوئد محسوب میشد که موسسه کیفیت آمریکا را برای تهیه شاخص رضایت مشتری بر مبنای این مدل ترغیب نمود. در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ تحقیقات گستردهای برای تهیه مدل آزمایشی آغاز شد. برای حصول نتایج قابل اطمینان بیش از ۵۰۰۰۰ نظرسنجی در ۷ بخش مختلف اقتصادی و بیش از ۱۸۰ شرکت انجام گرفت. پس از آن از سال ۱۹۹۵ تاکنون نتایج بهصورت مداوم سه ماهه منتشر میشود. در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۸ نشریه فورچون و از سال ۱۹۹۹ به بعد نشریه وال استریت ژورنال نتایج شاخص رضایت مشتری آمریکا را منتشر کردهاند.
مدل شاخص رضایت مشتری آمریکا دارای چهار ویژگی اساسی است.
۱ – مدل شاخص رضایت مشتری آمریکا شامل تعدادی متغیر پنهان مانند رضایت میباشد. هر یک از متغیرهای پنهان بهوسیله چند شاخص قابل اندازهگیری و از طریق نظرسنجی مشتریان محاسبه میشود.
۲ – شاخص رضایت مشتری آمریکا با استفاده از روابط علی و معلولی بین متغیرهای درونی و بیرونی استفاده میکند که این امر حاکی از جامعیت و اعتبار این مدل میباشد.
۳ – در مدل شاخص رضایت مشتری آمریکا، رضایت مشتری تنها یک شاخص کلی تعریف نمیشود. در این روش با استفاده از رویکرد چند معیاره رضایت مشتریان سنجیده میشود.
۴ – هدف اصلی مدل رضایت مشتری، برآورد میزان تاثیر شاخص رضایت مشتری آمریکا بر وفاداری مشتری است. وفاداری مشتری متغیری است که به منظور ارزیابی عملکرد تجاری سازمان در حال و آینده از اهمیت ویژهای برخوردار است. علل عمده رضایت مشتری در شاخص رضایت مشتری آمریکا انتظارات، کیفیت درک شده و ارزش درک شده میباشند. نتایج اساسی حاصل از رضایت مشتری نیز شامل ندای مشتری و وفاداری مشتری میباشد. مهمترین هدف در تخمین این مدل علاوه بر اینکه بتوان مقدار رضایت مشتری را تخمین زد، این است که تاثیر آن بر وفاداری نیز تعیین شود.
همان طور که گفته شد سه متغیر اساسی در شاخص رضایت مشتری آمریکا بر رضایت مشتری تاثیر میگذارند. این متغیرها عبارتند از: «استنباط مشتری از کیفیت»، «ارزش دریافت شده» و «انتظارات مشتری».
متغیر اول؛ یعنی «استنباط مشتری از کیفیت» از تاثیری مثبت و مستقیم بر رضایت برخوردار است. بهعنوان یک قاعده اثبات شده، رضایتمندی تابعی از تلقی مشتری درباره کیفیت محصول یا خدمت میباشد. متخصصین کیفیت عقیده دارند استنباط مشتری از کیفیت یک محصول یا خدمت از دو جنبه انطباق با نیازمندیهای مشتری و میزان قابل اطمینان بودن محصول یا خدمت در جهت تامین نیازمندیهای مشتری (قابلیت اطمینان) قابل بررسی است. هرچه استنباط مشتری از کیفیت بالاتر باشد، میزان رضایت مشتری نیز افزایش خواهد یافت.
«ارزش دریافت شده» دومین عامل موثر بر رضایت مشتری است. ارزش دریافت شده یعنی میزان کیفیت محصول یا خدمت آن گونه که توسط مشتری استنباط شده، در برابر قیمتی که مشتری برای دریافت آن پرداخت کرده است. افزودن متغیر «ارزش دریافت شده» به مدل شاخص رضایت مشتری آمریکا، اطلاعات مربوط به قیمت را در مدل دخیل میکند. این امر سبب افزایش قابلیت مقایسه نتایج حاصله از مدل برای سازمانها و صنایع مختلف خواهد شد.
عامل سوم در تعیین رضایت مشتری میزان انتظار مشتری از کیفیت محصول یا خدمت، پیش از استفاده از آن میباشد. انتظارات مشتری مرجعی برای سنجش کیفیت محصول یا خدمت دریافت شده میباشد. انتظارات مشتری در نتیجه تجربیات قبلی مشتری حاصل میشود و همچنین کلیه دانایی مشتری درباره محصول و خدمت را دربرمیگیرد.
هرچه میزان انتظار مشتری از سازمان عرضهکننده بالاتر باشد به این معنا است که او پیشبینی میکند محصول یا خدمتی با کیفیت بالاتر دریافت نماید. به همین جهت، متغیر «انتظارات مشتری» از تاثیر مثبت بر رضایت مشتری برخوردار است. همچنین انتظارات مشتری دارای تاثیری مثبت بر کیفیت دریافت شده و ارزش دریافت شده میباشد. این نوع رابطه بیانگر آن است که مشتری از آموختهها و تجربیات قبلی برای پیشبینی کیفیت و ارزش مورد انتظار خود بهره میگیرد.