نظریههای بازاریابی تقریبا هر ۱۰ سال تغییر میکنند، مگر اینکه شما «دیوید آگیلوی» باشید و نظرات شما برای مدتی طولانی نزدیک به یک قرن، قابل اتکا باشند.
با اینکه بیش از ۱۵ سال از مرگ او میگذرد، ایدههای دیوید آگیلوی دربارهی بازاریابی، امروز به همان اندازه کاربرد دارند که در زمان تأسیس «آگیلوی و مادر» در ۱۹۴۸ سودمند بودند. او با سبک و سیاق «مَد مِن»گونهاش، زمانی «پرطرفدارترین مرد دنیای بازاریابی» بود. اما امروزه، شرکتها، توصیههای او را چندان جدی نمیگیرند (اغلب به دلیل مسائل مالی).
در ادامه ۱۰ نکتهی بازاریابی، توصیههای یکی از بزرگترین مردان دنیای کسبوکار، همراه با مثالهایی بهروز، به شما ارائه میشود. این نکات از کتاب آگیلوی، «اعترافات یک بازاریاب» استخراج شده است.
۱. مشتری کودن نیست، با او همانطور رفتار کنید که با همسرتان رفتار میکنید
آگیلوی در ۱۹۶۳ به این نکتهی اغلب مغفول مانده، اشاره کرد: «مشتری از آنچه فکر میکنید باهوشتر است و روزبهروز باهوشتر میشود.»
امروزه ۷۳ درصد مشتریان پیش از خرید، دربارهی محصول در اینترنت تحقیق میکنند. محصولات نامرغوب با وجود مشتریان زرنگ، دوام نمیآورند. شما نمیتوانید با فریب آنها به سود برسید (اگر هم توانستید، مدت زیادی طول نمیکشد).
۲. هر چه تبلیغات حاوی اطلاعات مفیدتر، قانعکنندهتر
بلاگها و کتابهای الکترونیکی مملو از اطلاعات مجانی هستند. به همین دلیل طرفداران زیادی دارند. اگر اطلاعات مفید، کاربردی و قابل اعتماد را مجانی در اختیار مشتری بگذارید، اعتماد او جلب شده و خواهان همکاری با شما خواهد شد. آمار دروغ نمیگوید، بازدهی کسبوکارهایی که وبلاگ دارند و پیوسته محتوای سودمند و بهروز ارائه میکنند، ۱۳ برابر کسبوکارهایی است که این کار را نمیکنند.
۳. عنوان، برگ برنده است. از عنوانی استفاده کنید که توجه مشتریانی را که به دنبال محصول شما هستند، جلب کند
عنوانها بهویژه، عنوانهای ساده و سَرراست، فروش را تقویت میکنند. درحالی که اهمیت این مورد در روزنامهها و وبلاگها روشن است، اغلب افراد فراموش میکنند که در بازاریابی با ایمیل، عناوین بسیار تأثیرگذارند. در راهبردهای بازاریابی با ایمیل، عنوان ایمیل، مهمترین عنصر است. حرفهایها نیمی از زمان خود را صرف یافتن عنوان مناسب برای نامه میکنند.
۴. بازاریابی نه ابزار سرگرمی، نه یک ارائهی هنری، بلکه رسانهی انتقال اطلاعات است
با وجود نظرات مخالف متعدد، پژوهشهای بیشماری این عقیدهی آگیلوی را تأیید کردهاند. «کلوپ اصلاح یکدلاری» (Dollar Shave Club) یک مثال موفق است. تمامی مدل کسبوکار آنها بر این ایده استوار بود که شما میتوانید با صرف چند دلار در ماه، یک اصلاحِ صورت عالی داشته باشید. تبلیغات بازرگانی آنها فوقالعاده بود، اما آنها کار مهمتری کردند. آنها برندهای بیهوده گرانقیمت تیغ اصلاح را که بازار را قبضه کرده بودند، به چالش کشیدند. طی چند سال، «کلوپ اصلاح یکدلاری» ارزشی معادل ۱۲۰ میلیون دلار پیدا کرد. به قول آگیلوی:
آنچه میگویید از اینکه چگونه میگویید، مهمتر است.
۵. اگر میخواهید کسی را وادار به انجام کاری یا خریدن محصولی کنید، باید به زبان خودش با او حرف بزنید؛ به زبان روزمرهی او، زبانی که با آن فکر میکند
زبان پُرطَمطراق، اصطلاحات تخصصی و لحن تشریفاتی دیگر طرفدار ندارد. در مقابل، زبان محاوره، دنیای بازاریابی را تسخیر کرده است. کارزار تبلیغاتی «فرآوردههای لبنی کالیفرنیا» با شعار «شیر داری؟» یا «انجامش بده!» شعار تبلیغاتی «نایکی» و این آخرها موفقیت خیرهکنندهی «تاکو بل» با شعار «وعدهی غذای چهارم»، نمونههایی از این دست هستند.
با مردم متناسب با دانستههایشان سخن بگویید. با نگاه از بالا یا پایین با آنها صحبت نکنید؛ خیلی ساده، فقط با آنها حرف بزنید.
۶. افرادی را استخدام کنید که از شما بهتر هستند، آنها را به حال خود بگذارید تا راهشان را پیدا کنند. به دنبال کسانی باشید که بهترینها را میخواهند و نه کسانی که با جریان رایج کنار میآیند.
تنها بهترینها را به کار بگیرید. یک استعداد تازه را به چشم تهدید دیدن، بزرگترین اشتباه شما است. آنها همراهان شما در یک ماجراجویی بزرگ خواهند بود. بازاریابی یک کارِ گروهی است. مهم نیست اگر شما همیشه باهوشترین فرد گروه نیستید.
۷. تصویر، شخصیت را میسازد. محصولات و کالاها هم مانند انسانها شخصیت دارند و میتوانند در بازار اعتبار کسب کرده یا آن را از دست بدهند.
حرفهایها درستی این نکته را تأیید میکنند. «کوکاکولا» میتوانست یک نوشیدنی سودای ساده باقی بماند. اما بهلُطف راهبردهای تبلیغاتی و برندسازیاش، تبدیل به یکی از قدرتمندترین نامهای دنیای کسبوکار شد. آنها هر سال ۹/۲ میلیارد دلار صرف برندسازی میکنند، مبلغی که از مجموع هزینههای بازاریابی دو شرکت اپل و مایکروسافت بیشتر است. برندسازیِ هوشمندانه موجب شده است یک تولیدکنندهی نوشابههای گازدار، ارزشی بیشتر از تولید ناخالص ملی خیلی از کشورهای کوچک داشته باشد.
۸. تبلیغات بدون تحقیق، همانقدر خطرناک است که رمزگشایی نکردن از تحرکات دشمن در میدان جنگ
تحقیق و پژوهش برای آگاهی از خواستِ مشتریان از شما و نیز آگاهی از تصور آنها از برند شما ضروری است. اگر زمان کافی برای تحلیل کسبوکارتان صرف نکنید، از مسیر موفقیت خارج خواهید شد. به قول آگیلوی:
اگر میخواهید تبلیغات شما همیشه در حال پیشرفت باشد، هرگز آزمودن را متوقف نکنید.
۹. مدیران بازاریابی با تکیهی بیش از حد به تحقیق و پژوهش، خلاقیت و پیشبینی را فراموش کردهاند، مانند میخوارهی مستی که از تیر چراغ برق بهجای منبع روشنایی، بهعنوان تکیهگاه استفاده میکند
تحقیق و پژوهش کمک بزرگی است اما شما برای اینکه سرنوشت کسبوکارتان در دستان خودتان باشد، باید بتوانید تصمیمات اساسی بگیرید، قاطعانه اقدام کنید و نوآور باشید. عدم بررسی و قضاوت درست در هنگام بازاریابی محصول، میتواند منجر به از دست دادنِ چندبارهی پولتان شود. «گپ» نمونهای از این دست است. این شرکت به طور مکرر در ارتقای برندش و همگام کردن آن با نیازها و سبک زندگی خریداران مدرن شکست خورد زیرا پیوسته بر روشی اتکا داشت که «در گذشته خوب جواب میداد».
۱۰. یک ایدهی بزرگ و جذاب میتواند توجهات را جلب و خریداران را به خرید محصول شما ترغیب کند. بدون یک ایدهی بزرگ، تبلیغات شما مانند یک کشتی در سیاهی شب خواهد بود، گم و ناپیدا.
این نکته بهویژه در مورد جوانترها صادق است. آنها آنقدر در معرض تبلیغات هستند که دیگر به آنها واکنش نشان نمیدهند. آگیلوی این نکته را از مدتها پیش میدانست: «۹۹ درصد آگهیهایی تبلیغاتی نمیتوانند چیزی بفروشند.»
بازاریابی مؤثر، کار دشواری است. اما با استفاده از این توصیهها، شما میتوانید قدم در راه درست بگذارید.
منبع :://chetor.com