شروع هر کسبوکاری باید با ایده باشد؛ آن هم ایدهای که مشتریان آن را بهعنوان یک نیاز بیان کرده باشند. سپس ایده اگر به محصول تبدیل شود، حال چه کالا و چه خدمات، همان مشتریان باید آن را مطالبه کنند. کالا و خدمات حاصل از این ایده مورد نیاز مشتری باید قیمت مناسب و کیفیت لازم برای جذب مشتری را داشته باشد و از عنوان و محتوای مناسب نیز برخوردار باشد. این محصول باید بهراحتی به مشتریان معرفی شود و اگر مشتریان آن را خواستند، بهراحتی به آن دسترسی پیدا کنند یا اگر این محصولات دارای عیبی بودند، بهراحتی مورد تعویض یا تعمیر قرار گیرند و پشتیبانی مناسب از آنها صورت بگیرد. لازم است این محصولات از دید مشتری تکراری نشود و با تغییرات رو به رشد، برای مشتری جذابیت دائم ایجاد کند. بازاریابی علمی همه این مواردی است که گفتیم حالا اگر ایدهای که میخواهد به محصول تبدیل شود، برایند نیاز مشتری نباشد و محصول در فهرست نیازمندیهای اساسی یا نیازهای سطح بالای دیگر قرار نداشته باشد و بقیه موارد دیگر، اساسا از ابتدا در ایجاد شغل دچار خطایی بزرگ شدهایم.
برای پایداری شغل هم باید از ابتدا کار را درست شروع کنیم که نیازمند دانستن فرمولهای بازاریابی علمی و درک درست از بازار و مشتری هستیم و زمانی هم که کار شروع شد، در چالشهای پیشرو دائما از قواعدی باید پیروی کنیم که باعث میشود هم ما را در مواجهه با تلاطمهای مربوط به رقبا و تغییر وضعیت بازار و تغییر خواستههای مشتری، به سلامت به ساحل برساند و هم در جهت ایجاد ارزش برای مشتری موفق شویم. یکی از موضوعات مهمی که در سطح کسبوکار ایران درنظر گرفته نمیشود، همین اصل مدیریت علمی در بازار و شناخت قواعد حاکم بر آن است. این فرمولهایی است که میتواند در سطح عمومی یا سطح کارشناسی یا سطح خیلی تخصصی آن، دانش مورد نیاز برای کسبوکار متناسب با سطح آن را در اختیار مدیران و عوامل موثر در کسبوکارها قرار دهد و موجبات موفقیت آنها را در عرضه اشتغال فراهم سازد. پیشنهاد ما در این زمینه عبارت است از:
۱- آموزش عمومی بازاریابی و مدیریت علمی بازاریابی توسط متخصصان این رشته به همه مدیران قبل از کسبوکار و طی فرایند کسبوکار
۲- ایجاد یک واحد تخصصی بازاریابی برای هر کسبوکار و آموزش حرفهای آنها در زمینه مدیریت علمی و حرفهای بازاریابی
۳- تخصیص اعتبار لازم برای حوزه مطالعات بازار در واحد بازاریابی برای تحلیل مستمر بازار و ارائه پیشنهاد برای محصولات جدید
۴- تدوین استراتژی بازار برای یک دوره حداقل ۱۰ ساله در موسسه و بهروزرسانی متغیرهای مطالعه شده در آن
۵- بهرهگیری از سامانه بازاریابی هوشمند برای ارتباط دوطرفه با مشتری و هماهنگی بیشتر با محیط پیرامونی بازار.